خرید و فروش در بازارهای مالی از جمله بازار ارزهای دیجیتال، جذابیت ویژهای برای کاربران این حوزه دارد و رویای کسب درآمد نجومی، افراد زیادی را به سمت معاملات ارزهای دیجیتال سوق داده است اما این افراد معمولاً بعد از مدت کوتاهی حضور در بازار، نه تنها به سودهای کلان دست پیدا نمیکنند بلکه این حضور، منجر به از دست دادن بخشی از سرمایه آنها نیز میشود.
یکی از دلایل چنین اتفاقاتی، عدم آشنایی معاملهگران تازهوارد با تحلیل بازار و تشخیص به موقع روندهاست. ابزارهای مختلفی برای تحلیل بازار وجود دارد اما یکی از کاربردیترین و البته سادهترین این ابزارها، الگوی نموداری در تحلیل تکنیکال است. اگر بخواهیم انواع الگوی نموداری در تحلیل تکنیکال را نام ببریم، میتوانیم به سه دسته الگوهای ادامهدهنده، الگوهای برگشتی و الگوهای دوطرفه یا خنثی اشاره کنیم؛ تمامی الگوهایی که تا به امروز اسم آنها را شنیدهاید، مانند الگوی پرچم، سر و شانه و… در یکی از این دستهها قرار میگیرند. اگر به دنبال بهترین الگوی نموداری هستید باید گفت که چنین الگویی وجود ندارد و آنچه یک الگو را به بهترین الگو تبدیل میکند، درک مناسب شما از آن الگو و استراتژی معاملاتی متناسب با آن است.
الگوی نموداری چیست و چه کاربردی در تحلیل تکنیکال دارد؟
همانطور که اشاره شد، الگوهای نموداری یکی از مهمترین و پرکاربردترین ابزارهای تحلیل تکنیکال هستند؛ میتوان گفت، تمام تحلیلگران فارغ از اینکه چه سبک از تحلیل تکنیکال را کار میکنند، اشراف خوبی به آن داشته و در تحلیلهای خود، نیمنگاهی به آنها دارند. بهطور کلی میتوان گفت که الگوهای نموداری، تصاویر و شکلهایی هستند که در نمودار قیمت ارزهای دیجیتال ظاهر میشوند و قابلیت پیشبینی شدن دارند؛ بنابراین، الگوهای نموداری (Chart patterns) در تحلیل تکنیکال اهمیت زیادی دارند.
امروزه وجود تعداد زیادی ابزار و انواع اندیکاتور در تحلیل تکنیکال، موجب سردرگمی دانشپذیران این حوزه شده است. بهطوریکه سؤالات زیادی از جانب مبتدیان این حوزه مطرح میشود که با وجود تمام این ابزار، باید از کدام یک از آنها در تحلیلهای خود استفاده کنیم. یکی از معیارهایی که میتوان برای انتخاب ابزارها در نظر گرفت،
کاربرد آنها و سادگی هر ابزار است؛ مهمترین کاربرد الگوهای نموداری، کمک به پیشبینی روند جاری بازار و جهت حرکت قیمت در آینده است. پس از آشنایی با مفهوم اولیه الگوها، در ادامه این مقاله قصد داریم شما را با الگوهای نموداری مهم در بازار ارزهای دیجیتال آشنا کنیم.
انواع الگوی نموداری در تحلیل تکنیکال
۱- الگوهای ادامهدهنده
۲- الگوهای بازگشتی
۳- الگوهای دوطرفه یا خنثی
الگوهای قیمت به سه گروه اصلی الگوهای ادامهدهنده، الگوهای بازگشتی و الگوهای دوطرفه یا خنثی دستهبندی میشوند. الگوهای بازگشتی، الگوهایی هستند که روند قیمت در آنها تغییر جهت میدهد. از طرف دیگر زمانی الگوهای ادامهدهنده ظاهر میشوند که بازار برای مدتی متوقف شده و بعد از نزدیک شدن به قیمت واقعی، روند اصلی ادامه پیدا میکند.
علاوه بر این، الگوهای دوطرفه یا خنثی به الگوهایی گفته میشود که بسته به شرایط بازار، از هر دو سمت امکان شکست و حرکت دارند. در نتیجه میتوان اینگونه گفت که روند در این الگوها، میتواند به هر سمتی تغییر جهت دهد. توجه داشته باشید که حجم معاملات نقش بسیار پررنگی در تأیید این الگوها دارد. بنابراین زمانی که از الگوی شکلگرفته روی نمودار مطمئن نیستید، میتوانید از میزان حجم معاملات در الگو استفاده کنید.
جالب است بدانید که:
۱۳ الگوی نموداری مهم در تحلیل تکنیکال
همانطور که در بالا اشاره شد، الگوها یا پترنهای مختلفی روی نمودار قیمت ظاهر میشوند که این الگوها در سه دسته کلی، تقسیمبندی میشوند. در این بخش از مقاله قصد داریم تا شما را با ۱۳ الگوی نموداری در تحلیل تکنیکال آشنا کنیم.
۱- الگوی سر و شانه (Head and Shoulders pattern)
این الگو میتواند به دو صورت برگشتی یا ادامهدهنده بر نمودار مشخص شود.
الگوی سر و شانه برگشتی: بهطور کلی دو نوع الگوی سر و شانه برگشتی وجود دارد: الگوی سر و شانه سقف و الگوی سر و شانه معکوس یا کف. همانطور که در شکل زیر میبینید،
الگوی سر و شانه سقف در ادامه یک روند صعودی تشکیل میشود و بعد از کامل شدن الگو، جهت روند تغییر و نزولی خواهد شد؛ بنابراین این الگو، نشاندهنده سقف قیمت است. این الگو دارای سه قله است که قله وسط نسبت به دو قله دیگر ارتفاع بیشتری دارد و به آن سر (Head) گفته میشود به قله چپ، شانه چپ (Left Shoulder) و به قله راست، شانه راست (Right Shoulder) گفته میشود و خطی که انتهای شانه چپ را به انتهای سر وصل میکند، خط گردن (Neckline) نامیده میشود.
الگوی سر و شانه کف کاملاً برعکس الگوی سر و شانه سقف است. مطابق شکل زیر، الگوی سر و شانه معکوس در ادامه یک روند نزولی اتفاق میافتد و نشاندهنده کف قیمت است. همانطور که در شکل زیر مشاهده میکنید، در این الگو سه دره وجود دارد که دره میانی یا همان سر الگو، از دو دره دیگر عمیقتر است. حجم معاملات در این دو الگو اهمیت زیادی دارد.
بهطوری که حجم معاملات در سر نسبت به شانه چپ کمی کمتر است اما در انتهای شانه راست و هنگام شکست الگو به شدت افزایش پیدا میکند. اگر به این الگو علاقهمند هستید، میتوانید به مقاله الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال مراجعه کنید.
الگو سر و شانه ادامهدهنده: این الگو شبیه به الگوی مستطیل است و تنها تفاوت اصلی آن با الگوی مستطیل این است که در یک روند صعودی، در این الگو، نقطه کف میانی نسبت به دو کف دیگر عمیقتر است و در روند نزولی، قله میانی نسبت به دو قله دیگر از ارتفاع بیشتری برخوردار است.
۲- الگوی سقف دوقلو یا دو قله (Double Top)
الگوی سقف و کف دوقلو، از رایجترین الگوها بعد از الگوی سر و شانه و جزء الگوهای برگشتی هستند و تشخیص آنها معمولاً ساده است. الگوی سقف دوقلو اغلب به شکل حرف M روی نمودار ظاهر میشود. این الگو در ادامه یک روند صعودی به وجود میآید و دو قله همتراز دارد. همانطور که در شکل زیر مشاهده میکنید،
قیمت در نقطه A، قله جدیدی را تشکیل میدهد که اغلب حجم معاملات نیز در این نقطه افزایش پیدا میکند. سپس قیمت تا نقطه B کاهش پیدا کرده و حجم معاملات نیز کمتر میشود. سپس قیمت دوباه روند صعودی خود را شروع میکند اما نمیتواند از قله قبلی بالاتر برود و از نقطه C، شروع به کاهش میکند.
یک تحلیلگر آگاه، در این نقطه هوشیار شده و احتمال تشکیل سقف دوقلو را میدهد؛ اما تا زمانی که قیمت خط متصل به نقطه B را نشکند، الگوی سقف دوقلو تأیید نمیشود. برای محاسبه تارگت قیمت در این الگو، فاصله دو نقطه A تا B را اندازهگیری کنید و به همان اندازه از نقطه B پایین بیایید تا تارگت قیمت محاسبه شود.
۳- الگوی کف دوقلو یا دو دره (Double Bottom)
این الگو به شکل حرف W روی نمودار ظاهر میشود و از نظر توضیحات و نحوه محاسبه تارگت قیمتی، کاملاً عکس الگوی سر و شانه سقف است. درواقع میتوان گفت که کفهای دوقلو، تصویر سقفهای دوقلو در آینه هستند. توجه داشته باشید که حجم در زمان شکست الگوها اهمیت زیادی دارد و به شدت افزایش پیدا میکند.
۴- الگوی کف گرد یا نعلبکی یا اسپایک (Rounding or Saucer Bottom)
این الگو، نوع نادری از الگوهای برگشتی است که اغلب در نمودارهای هفتگی و ماهیانه قیمت ظاهر میشوند. الگوی کف گرد، در مدت زمان طولانی، از روند نزولی به خنثی و سپس روند صعودی تغییر جهت میدهد. خرید و فروش با این الگو بسیار سخت است؛ زیرا در این الگو، معمولاً قیمت به سرعت تغییر جهت میدهد و تشخیص زمان کامل شدن نعلبکی بسیار سخت است.
۵- الگوی مثلث متقارن (Symmetrical Triangle)
مثلث متقارن، اغلب اوقات یک الگوی ادامهدهنده محسوب میشود. در این الگو، قیمت در روند جاری بازار متوقف شده و بعد از مدتی استراحت، دوباره به روند اصلی بازار برمیگردد. برای محاسبه تارگت یا هدف قیمت، سادهترین راه این است که طول قاعده مثلث را اندازه گرفته و این فاصله را در نقطه شکست الگو اضافه کنید.
۶- الگوی مثلث صعودی (Ascending Triangle)
این الگو، جزء الگوهای ادامهدهنده محسوب میشود و نشاندهنده این است که قدرت خریداران نسبت به فروشندهها در بازار بیشتر است. این الگو، یک الگوی افزایشی محسوب شده و بعد از شکست الگو، روند قیمت صعودی میشود.
برای محاسبه تارگت قیمت در این الگو، باید ارتفاع الگو را در پهنترین قسمت آن یعنی حد فاصله نقطه A تا B اندازهگیری کرده و این فاصله را در نقطه شکست الگو یعنی نقطه C اعمال کنید.
۷- الگوی مثلث نزولی (Descending Triangle)
الگوی مثلث کاهشی دقیقاً عکس الگوی مثلث افزایشی است و اغلب بهعنوان یک الگوی ادامهدهنده در نظر گرفته میشود. در این الگو، فروشندهها نسبت به خریداران سرعت بیشتری دارند که در نتیجه موجب افت قیمت در بازار میشوند. دراین الگو، اخطار فروش زمانی صادر میشود که خط صاف پایینی در الگو شکسته شود.
توجه داشته باشید که در زمان شکستن الگو، حجم معاملات افزایش پیدا میکند. نحوه محاسبه تارگت قیمت در این الگو کاملاً مشابه الگوی مثلث افزایشی است؛ یعنی باید ارتفاع الگو را محاسبه و در نقطه شکست اعمال کنید.
نکته حائز اهمیت و قابل توجه این است که تمام الگوهای مثلثی (متقارن، افزایشی، کاهشی و پهنشونده)، میتوانند بهعنوان الگوی دو طرفه نیز ظاهر شوند. همانطور که در شکل زیر مشاهده میکنید، جهت حرکت روند در این الگوها مشخص نیست و روند ممکن است به هر سمتی تغییر جهت دهد.
۸- الگوی پرچم (Flag)
الگوی پرچم به دو صورت پرچم مثلث و پرچم چهارگوش روی نمودار قیمت ظاهر میشود. الگوهای پرچم مثلثی و پرچم چهارگوش شباهتهای زیادی به یکدیگر داشته و اغلب رفتار مشابهی روی نمودار قیمت دارند؛ درواقع این پرچمها نشاندهنده توقف کوتاه در یک بازار فعال هستند.
یکی از موارد بسیار مهم و ضروری برای شکلگیری این الگو این است که اغلب قبل از وقوع آنها، حرکتی تند مشابه یک خط مستقیم در بازار رخ میدهد؛ تحلیلگران به این خط مستقیم، دسته یا میله پرچم میگویند. به بیان دیگر این الگوها در شرایطی از بازار تشکیل میشوند که قیمت به سرعت رو به کاهش یا افزایش رفته، سپس برای مدتی متوقف شده و یا اصطلاحاً قیمت استراحت میکند تا مجدداً در جهت روند قبلی خود شروع به حرکت کند. نحوه محاسبه تارگت قیمت در این الگو به این شکل است که قیمت به اندازه میله یا دسته پرچم از نقطه شکست الگو حرکت میکند.
۹- الگوی کنج (Wedge)
کنجها از نظر ظاهری و مدت زمان لازم برای شکلگیری، به مثلثهای متقارن شبیه و جزء الگوهای ادامهدهنده هستند. این الگو نیز مشابه الگوی مثلث متقارن، از دو خط روند همگرا که در نقطه رأس به یکدیگر میرسند، تشکیل میشود. تفاوت اصلی کنجها با مثلثهای متقارن در این است که معمولاً کنجها، شیب مشخصی به سمت بالا یا پایین دارند.
بهطور کلی دو نوع الگوی کنج وجود دارد: کنج افزایشی (Bullish Wedge) و کنج کاهشی (Bearish Wedge). در کنج افزایشی، روند اصلی بازار صعودی و شیب کنج رو به پایین است و اغلب روند بعد از شکست الگو، صعودی خواهد شد؛ در کنج کاهشی، روند اصلی بازار نزولی و شیب کنج رو به بالا و بعد از شکست الگو، روند اصلی نزولی خواهد شد.
۱۰- الگوی فنجان و دستگیره (Cup with Handle)
الگوی فنجان و دسته، یک الگوی ادامهدهنده صعودی است؛ فنجان باید به شکل U تشکیل شده و شبیه یک کاسه ته گرد باشد. توجه داشته باشید که شکل “V” فرم مناسبی برای شکل گیری این الگو نیست. در حالت ایده آل، عمق فنجان باید ۳/۱ یا کمتر از موج قبلی باشد و در شرایط شدید، حداکثر اصلاح میتواند ۳/۲ موج قبلی باشد که این موضوع با نظریه داو مطابقت دارد؛ در مرحله آخر، در سمت راست فنجان، پول بک صورت میگیرد که دسته الگو را تشکیل میدهد. در واقع، دسته فنجان گاهی اوقات شبیه پرچمی است که به سمت پایین شیب دارد. توجه داشته باشید که به اندازه عمق فنجان، تارگت قیمت برای این الگو در نظر میگیرند.
۱۱- الگوی گوشماهی صعودی (Ascending Scallop)
الگوی گوشماهی صعودی در طول یک روند صعودی تشکیل میشود. به نظر میرسد این الگو به شکل حرف J است که کمی به سمت راست کج شده است؛ در ابتدای الگو، افت قیمت وجود دارد، سپس افت کمتر شده و مجدداً قیمت افزایش پیدا میکند تا کف پهن الگو را تشکیل دهد. توجه داشته باشید که برای محاسبه تارگت قیمت این الگو، قله A را از دره B کم کنید.
۱۲- الگوی گوشماهی نزولی (Descending Scallop)
شکل الگوی گوش ماهی نزولی شبیه به تصویر حرف J در مقابل آینه است. بهطور کلی شکل این الگو، کاملاً عکس الگوی گوشماهی صعودی است. بعد از رسیدن به سطح B، قیمت به شدت کاهش مییابد و سپس به تدریج بهبود مپیدا میکند و یک دره گرد را تشکیل میدهد. توجه داشته باشید که این الگو معمولاً بهعنوان یک الگوی بازگشتی قیمت در یک روند نزولی عمل میکند.
۱۳- الگوی کف الماس (Diamond Bottom)
الگو کف الماس، جزء الگوهای برگشتی است که در انتهای یک روند نزولی شکل میگیرد؛ این الگو از دو مثلث متقارن در کنار هم تشکیل شده که به شکل یک الماس درآمدهاند. این الگو نشاندهنده فرسودگی جریان فروش و عدم تصمیمگیری سرمایهگذاران است؛ نوسانات در نیمه اول الگو افزایش و سپس در نیمه دوم الگو کاهش مییابد. تارگت قیمت در الگو کف الماس، با رسم حداکثر ارتفاع الماس در نقطه خروج محاسبه میشود.
بهترین الگوی نموداری در تحلیل تکنیکال کدام است؟
حال که به انتهای مقاله رسیدیم، ممکن است از خود بپرسید که بهترین الگوی نموداری در تحلیل تکنیکال کدام است؟ در جواب این سؤال باید گفت که هیچکدام از این الگوها بهتر نیستند. بلکه شما باید بر اساس علم و آگاهی خود نسبت به تحلیل تکنیکال، شرایط بازار و استراتژی معاملاتی خود از الگوهای نموداری استفاده کنید.
توجه داشته باشید که قبل از الگوی نموداری در تحلیل تکنیکال و تأیید شکست آن، بههیچعنوان وارد معامله نشوید؛ زیرا ممکن است که بعضی از الگوها هیچگاه تکمیل نشوند و یا حتی بعد از شکست الگو، در جهت تارگت قیمتی خود حرکت نکنند و مجدد قیمت به الگو بازگردد.
آکادمی سیتکس مرجع تخصصی دوره های آموزش ارز دیجیتال، سعی بر آن دارد که با شناسایی نیازهای آموزشی سازمانها، شرکتها و افراد فعال در بازار ارزهایدیجیتال و با بهرهگیری از توان علمی و کاربردی اساتید مجرب داخل و خارج از سازمان، دورههای متنوع آموزشی و عملی در عرصه ارزهای دیجیتال طراحی و اجرا نماید.